این قافله عمر ...
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
دلم با دلت یکی می شود اگر تو به پایم بمانی
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
زندگینامه حبیب
حبیب محبیان ازخواننده های قدیمی ایرانی بود که در سال 1360 به دلیل ممنوعیت خواندن، مجبور به ترک ایران و اقامت در لس آنجلس آمریکا شد اما در سال 1388 با درخواست او و دخالت دولت احمدی نژاد به ایران برگشت.
حبیب درگذشت
آلبوم "مرد تنهای شب" نخستین و معروفترین اثر حبیب است که در سال 1356 منتشر شد.
حبیب به هنگام مرگ، ۶۳ سال داشت.
آلبوم ها
مرد تنهای شب (۱۳۵۶) - ۱۹۷۷
سلام همسایه (۱۳۵۷) - ۱۹۷۸
آفتابمهتاب (۱۳۶۳) - ۱۹۸۴
همراز (۱۳۶۷) - ۱۹۸۸
خورشیدخانوم (۱۳۶۹) - ۱۹۹۰
آخه عزیزم چی میشه (۱۳۷۱) - ۱۹۹۲
صفر (۱۳۷۳) - ۱۹۹۴
بزن باران (۱۳۷۵) - ۱۹۹۶
کویر باور (۱۳۷۸) - ۱۹۹۹
خداوندا (۱۳۸۰) - ۲۰۰۱
خانه کوچک (۱۳۸۱) - ۲۰۰۲
جوونی (همراه محمد) (۱۳۸۳) - ۲۰۰۴
خودشه (همراه محمد) (۱۳۸۵) - ۲۰۰۶
ایران بانو (۱۳۸۷) - ۲۰۰۸
با ما زمونه نامهربونه هر دل که می بینی دریای خونه
آسمون الهی ویرون گردی بریزی به هم و پریشون گردی
آسمون ستاره ی بختم کوره خونه ی خراب قلبم بی نوره
آسمون چه دشمنی ها که به جون من نکردی
به مراد من نگشتی آخ الهی که نگردی
روی پیشونیم اگه بخونی نوشته آب از سرم به خدا دیگه گذشته
کجا برم این همه درد و غم را به کی بگم درد و غم دلم را
با ما زمونه نامهربونه هر دل کی می بینه دریای خونه
برای دانلود آهنگ با ما زمونه روی لینک زیر کلیک کنید
در زندگی همیشه چیزهای کوچکی ست که بتواند خاطرات را زنده کند
چیزی که بتواند برای ساعتی تو را درگیر گذشته های دور و نزدیک کند
و باعث شود آهی از سر حسرت بکشی
یا لبخندی از بابت یک یادآوری شیرین چهره ات را روشن کند
چیزی به کوچکی یک عکس خانوادگی.
یک تصویر قدیمی از خانه ی مادربزرگ
به همراه تمام کسانی که روزگاری کنار هم بزرگ شدند و پیر شدند
و همین تصویر ساده چه داستان هایی که با خود به خاطرت نمی آورند!
مثل قصه ی شبهای عید که همه ی فامیل طبق یک قانون نانوشته قرار میگذاشتند
برای یک دور همی ساده و دلنشین که حتما قبل از غروب همگی آنجا جمع شده باشند
که بچه ها به پشت گرمی سایه ی حمایت آن خانه ی امید
تا می توانستند شیطنت می کردند و آتش می سوزاندند
که مشق های فردا و کارهای مانده فراموش میشد
یک سو عطر چای و بخار سماور بلند بود
و سوی دیگر حرف ها و سخن های خانوادگی
و نگاه عاشقانه ی مادربزرگ که چه لذتی می برد از دیدن آن جمع و شلوغی خانه
هنوزهم همه دورهم جمع می شویم .
کمتر، کم رنگ تر، بی صداتر!
با یاد کسانی که جایشان خالیست.
بیائید در این روزهای پایانی سال
بیاد عزیزانی باشیم
که سال ها از آنها خاطراتی خوش داریم
...یاد و خاطره ی این عزیزان...
سبز